گذر زمان تغییرات زیادی در بافت شهر مشهد ایجاد کرد، بهخصوص در اطراف حرممطهر که سالهاست درگیر نوسازی و بهسازی است. باوجود این، هنوز هم اگر سراغ کوچهپسکوچههایش بروید، تکوتوک گذرهایی پیدا میشود که زبان گویای خاطرات و آدمهای یک دورهاند و تاریخچه اسامیشان به اهالی اولیه آنها برمیگردد.
کوچه صاحبکار در تهپلمحله یکی از همینهاست؛کوچهای که مشهدیها آن را بهواسطه حمام و مسجد صاحبکار میشناختند.
حالا سالهاست که این کوچه قربانی همین نوسازی شده و جز یک مسجد از آن چیزی باقی نماندهاست؛ جایی که تا همین چندسال پیش یکی از حمامهای قدیمی مشهد را با چهارصدسال قدمت در دل خود داشت و داستانش هم از وقف مرحوم محمدحسن صاحبکار مشهدی آغاز میشد؛ مردی باخدا و مردمدار که چهارصدسال پیش 1400متر از ملکش را حمام و مسجد ساخت و وقف کرد.
وقفی که امروز پنجمین نسل او آن را اداره میکنند. در گفتن از هویت کوچههای اطراف حرممطهر این هفته در گفتوگو با احمد صاحبکار، سراغ کوچه صاحبکار رفتهایم.
به گفته احمد صاحبکاردر وقفنامه بزرگ صاحبکارها که با خط خوش نستعلیق روی کرباس نوشته شده است، کلی از مهر بزرگان چهارصدسال پیش مشهد وجود دارد و طبق این وقفنامه، 1400متر زمین متعلق به مسجد و حمام در کنار هم وقف شده است تا درآمد حمام، صرف مجالس مسجد شود.
داستان صاحبکارها و این وقف که احمد آقای 65ساله، پنجمین نسل واقف اولی راوی آن است، اینطور آغاز میشود: پنج نسل پیش از من به مرحوم محمدحسن برمیگردد؛ مردی دیندار که اصالت مشهدی داشت و گویا کارش کفاشی بوده است. البته این شغل نسلدرنسل بین خاندان ما چرخیده و حتی مرحوم پدربزرگم محمدحسن (همنام جد بزرگمان)هم در سن جوانی کفاش بوده است.
امروز بیشتر صاحبکارها خلاف گذشتهشان در حرفه معلمی مشغول هستند و خود من هم مدیر بازنشسته اداره آموزشوپرورش هستم
او بعد از پایان مدت اجاره حمام، وقتی خودش حمامداری را در سیسالگی برعهده گرفت، کفاشی را کنار گذاشت. مرحوم وقتی از خاطره گرفتن شناسنامه در دوران رضاشاه تعریف میکرد، گریزی به این کفاشی خاندانش میزد و میگفت که او و برادرش حاجمحمد وقت گرفتن شناسنامه چون فقط از مادر مشترک بودند، توسط مأمور ثبتاحوال صاحب نامخانوادگی متفاوت اما متناسب با شغلشان یعنی کفاشی شدند.
برای او فامیل زریندرفش طوسی(درفش یکی از وسایل دوخت کفش است) و برای برادرش صاحبکار مشهدی را انتخاب کردند.
متأسفانه نسل حاجمحمد بهدلیل ازدواجنکردن تنهافرزندش قطع و تمام شد، اما نسل زریندرفشها که بین مردم به صاحبکار معروف هستند و من یکی از آنها هستم، ادامه دارد. البته امروز بیشتر صاحبکارها خلاف گذشتهشان در حرفه معلمی مشغول هستند و خود من هم مدیر بازنشسته اداره آموزشوپرورش هستم.
احمد صاحبکار کتیبه و وقفنامه خاندانش را متعلق به چهارصدسال پیش میداند و میگوید: حمام و مسجد چسبیده به یکدیگر در میانههای کوچه صاحبکار بود. البته خاندان ما از گذشتههای دور در کوچه حمام باغ زندگی میکردند. کوچه صاحبکار حدود پانصدخانوار ساکن داشت که ابتدای آن میدانگاه تهپلمحله بود و انتهایش به بازارچه حاجآقاجان میرسید.
از حدود 10سال پیش خرابکردن بناهای کوچه با نام قرارداشتن در طرح نوسازی و بهسازی آغاز شد. همان موقع حمام چهارصدساله صاحبکار را هم خراب کردند. این حمام چهارتا هشتی داشت که روی سقف گنبدیاش نقاشیهای شاهنامه بود. البته یک لایه آهک در زمان پدربزرگم روی آنها کشیده شد.
آنطور که آقای صاحبکار میگوید، امروز از این کوچه، جز مسجد صاحبکار و مسجد طفلان چیزی باقینماندهاست و آنها از محل غبطه وقف حمام قصد دارند مسجد 140متری صاحبکار را که تولیتش دست عموی او، یعنی اصغر صاحبکار است، مرمت کنند.
احمدآقا برکت این مسجد را از مراسمهای هرهفتهاش میخواند که در هشتادسال گذشته بهجز روزهای کرونایی هرشب جمعه برگزار شدهاست: پایهگذار هیئت ثامنالائمه(ع) نوغان مرحوم پدربزرگم بود که از سال1320 پرده و پرچمش در مسجد صاحبکار نصب است. البته تأسیس آن پیش از این تاریخ بوده و مراسمهایش بهصورت مخفیانه برگزار میشده است.
طبق وقفنامه هم دو دهه محرم و صفر مراسم عزاداری برپا میشود که غذای آن پلو زعفرانی طبق تأکید واقف است
به نام همین هیئت هرشب جمعه در مسجد مراسم دعا، سخنرانی، سینهزنی و شام داریم. علاوه بر این، طبق وقفنامه هم دو دهه محرم و صفر مراسم عزاداری برپا میشود که غذای آن پلو زعفرانی طبق تأکید واقف است. جز این در همه روزهای وفات و شهادت ائمه اطهار(ع) نیز در مسجد مراسم برگزار میشود.
آنطور که او میگوید، یکی از مراسمهای پرشور مسجد صاحبکار دعوت از هیئتهای مشهدی در شب شهادت امام موسیبنجعفر(ع) و تشرف گروهی به حرم مطهر امام رضا(ع) برای عرض تسلیت به ایشان است.